پهلوی و استحاله فرهنگ حجاب در جامعه ایران
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۱۷۱۵۰
مسائل مربوط به حجاب و نوع پوشش بانوان، در اولین رویارویی جدی سنت و مدرنیته مطرح شد؛ به طوری که از زمان مطرح شدن مدرنیته با تبعات مثبت و منفی آن، بسیاری از مجادلات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن در ایران، پیرامون مسئله حجاب و پوشش بانوان شکل گرفت.
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ دکتر اسماعیل کاوسی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در یادداشتی برای خبرگزاری دانشجو نوشت: نقش و تأثیر مدرنیته در تحولات پوشش و حجاب بانوان در جامعه ایران به عنوان یکی دیگر از مظاهر مدرنیته فردگرایی، پیشرفت و ترقی، رعایت حقوق بشر و برابریهای سیاسی و حقوقی همواره مطرح بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این مقطع زمانی به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران، تحولات محسوسی دال بر تأثیرپذیری از فرآیند مدرنیته در ایران شاهد نیستیم؛ زیرا دگرگونیهای اجتماعی که در کشورهای اروپایی حاصل تحولات فکری و طرح افکار و اندیشههای سیاسی جدید بود، در ایران هیچ گاه با شرایط زمان و مکان مطابقت و هماهنگی نداشتند، بلکه عمدتاً تحت تأثیر پیشرفتهای اقتصادی، فنی و اجتماعی اروپا و اروپاییان بودند. این امر غیرمترقبه نبود، زیرا در کشوری که شاه درگیر زندگی خیمهای خویش است و مردم به فکر نان و نجات جان، در کشوری که دزدان و گرگان چوپانی و پاسبانی میکنند (طالبوف، ۱۳۵۷: ۲۷) میتوان انتظار پیروی بی، چون و چرا از رهبران و تقلید از خارجیان را داشت، ولی انتظار طرح اندیشههای نو هماهنگ با شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران بیهوده است.
در این دوره زمانی، ایران به لحاظ تأثیرپذیری از تحولات فکری و عقلی پیش آمده در دنیا وضعیت بسامانی نداشت و از کلیه تحولات به وقوع پیوسته غرب، ظواهر بیش از عمق تحولات نمود داشت. بنابراین در زمینه حجاب نیز به نظر میرسد، صرف تقلید از نوع پوشش زنان غربی توسط کسانی که به انحاء مختلف با غرب در تماس بودند در داخل ایران رواج پیدا کرد. چنانچه در این دوره تا حد بسیار زیادی از تعصبات و حدود و قیود کاسته میشود. در ایران نیز به دلیل رفت و آمد اروپاییان و مسافرت برخی از افراد طبقات مرفه و ممتاز به اروپا، به تدریج فکر «آزادی زنان» در ذهن مردم ترقی خواه و به ظاهر روشن فکر ایران راه یافت. چنانکه کنت گوبینو در سخنانی طنزگونه میگوید: در عهد ناصرالدین شاه، حجاب زنان چندان جدی نبود و این ملت باهوش و ظریف که برای هر مشکلی یک راه حل پیدا میکند، خیلی خوب با موضع حجاب کنار آمده و در گردشگاههای عمومی، باغ ها، مجالس روضه و تعزیه، زن و مرد تقریباً خوب یکدیگر را میبینند (پارسا، ۱۳۷۸: ۷۵).
به طور کلی توجه به شیوه زندگی اروپاییان و لباس و پوشاک اروپایی تقریباً از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه شروع شده بود و بسیاری از خانمهای رجال که با بانوان خارجی ساکن تهران رفت و آمد داشتند از وضع نشست و برخاست و لباس و کفش آنها تقلید میکردند. گاه نیز که البسه دوخته زنانه از روسیه، فرانسه و سایر کشورها به عنوان هدیه برایشان آورده میشد، بر تن میکردند و دیگران نیز هوس پوشیدن چنان لباسی را میکردند و به این طریق کم کم زنانی ایرانی با طرز لباسهای اروپایی آشنا شده و تغییراتی در لباس خود میدادند و این تقلید و تغییرات تدریجی همچنان تا اوایل مشروطه ادامه داشت (آزاد، ۱۳۷۸: ۳۲۱).
دو دهه اول قرن بیستم را به رغم بی ثباتی مستمر ناشی از انقلاب مشروطیت و جنگ جهانی اول و آثار تاریخی آن، باید از لحاظ تحولات فکری ایرانیان و تجددطلبی روشنفکران، دوره پراهمیتی ارزیابی کرد. مسائل مربوط به سنت و مدرنیسم و ضرورت برپایی جامعه انسانی در ایران به طور گسترده در بسیاری از روزنامهها و مجلات آن زمان مانند ملانصرالدین، صوراسرافیل و بهار مطرح شد (ازغندی، پیشین: ۲۰).
دوران پهلوی در دو مقطع زمانی مورد بررسی قرار میگیرد. دوره اول مربوط به دوره رضاشاه میباشد که از به قدرت رسیدن او در سال ۱۳۰۴ تا شهریور ۱۳۲۰ یعنی اشغال ایران و تبعید رضاشاه به جزیره موریس میباشد. دوره دوم مربوط به سلطنت محمدرضاشاه از سال ۱۳۲۰ تا بهمن سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی ایران میباشد.
در سالهای سلطنت رضاشاه، عوام و خواص، مدرنیته را عمدتاً در ظواهر آن و اشکال عملی اش جستجو میکردند و به مبادی فکری آن کمتر توجه داشتند. در عین حال شخص شاه و نخبگان وفادار به او با مظاهر مدرنیته از جمله تساهل، مدارا، تکثر، پایبندی به اصول انتقادی و احترام به فردیّت مخالف بودند.
هم زمان با تلاشهای دستگاه حکومت برای نوسازی و دگرگونی اجتماعی و برپایی جامعهای به اصطلاح مدرن از طریق مؤسسات تمدنی، مسئله مدرنیته در سالهای سلطنت محمدرضا شاه به مهمترین محور مباحث فرهنگی و سیاسی تحصیل کردگان و نخبگان سیاسی تبدیل شده و شدیداً از دو جریان فکری، یعنی تجدد تودهای و تجدد اسلامی متأثر بود. (همان: ۲۲).
این دو جریان، غرب را استعمارگر و متجاوز میدانستند و با جزمیت تمام، اندیشههای رهایی بخش و آزادی خواهانه اروپاییان را انحرافی و شیطانی تلقی میکردند، در مقابل، شخصیتهایی بودند که با وجود شناخت از غرب و دستاوردهای آن و در واقع با پیروی از تمایلات جهان سوم گرایانه و هایدگری اسلامی، با عقل گرایی و اصول دموکراسی غرب درافتاده، بر ضرورت بازگشت به فرهنگ سنتی- اسلامی گذشته به منزله تنها راه حل بحران جامعه تأکید میورزیدند (اطهری، ۱۳۷۸: ۲۰۰).
تأثیرات مدرنیته بر حجاب در دوره پهلوی
رضاشاه در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ به اتفاق همسر خود و دو دختر بزرگش که با لباس اروپایی و بدون حجاب به دانشسرای عالی رفته بود تا گواهی نامه فارغ التحصیلان را به دست خود به دانشجویان بدهد، به طور رسمی رفع حجاب از زنان ایرانی را اعلام کرد. در این مراسم، شاه خطاب به دانشجویان و فارغ التحصیلان میگوید: من بی اندازه خوشحالم، زنانی را در اینجا میبینم که در نتیجه تحصیل و آموختن دانش، آمده اند وضع و موقعیت حقیقی خود را ببینند و حقوق و منافع خودشان را بفهمند.
رضاشاه بعد از این تاریخ در سال ۱۳۱۵ رسماً دستور به کشف حجاب در ایران داد و دست به اقداماتی در این خصوص زد. که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- محصلان دختر مدارس از داشتن حجاب منع شدند.
۲- کلیه کارگزاران حکومتی در هر منطقهای موظف شدند همراه با همسران بدون حجاب خود در مراسم حاضر شوند.
۳- افسران ارتش از راه رفتن با زنان باحجاب منع شدند.
۴- استانداران و فرمانداران و بخشداران موظف به انعقاد مراسم متعدد و دعوت از روحانیون و افراد صاحب نفوذ به آن مراسم، همراه با زنان بدون حجاب شدند.
۵- معلمان مجبور شدند بدون حجاب در کلاسهای درس حاضر شوند.
۶- به نیروهای شهربانی دستور داده شد که با توسل به قوه قهریه حجاب را از سر زنان بردارند و حتی داشتن روسری نیز ممنوع شد.
۷- کلیه وسایل مسافرتی از قبیل قطار و وسایل درون شهری مثل ماشینها و درشکهها الزاماً از سوارکردن زنان باحجاب خودداری مینمودند.
۸- مأموران، موظف به جلوگیری از حضور زنان باحجاب در اماکن زیارتی و مساجد بودند.
۹- از حضور زنان با حجاب در پارک ها، سینماها، تئاترها، هتلها و سایر مراکز عمومی جلوگیری میشد (همان: ۱۰).
پس از این اقدامات، طبیعی بود که نوع پوشش بانوان نیز به مرور تغییر یابد، به طوری که پس از کشف حجاب، مانتو از ملبوسات تازه زنان شد و به دنبال آن، پالتو و انواع مدلهای تابستانی و زمستانی آن نیز رواج یافت. بعدها با گذشت زمان و ورود مدلهای لباس اروپایی و آمریکایی به تدریج زنان ایرانی نیز در نحوه پوشش خود اروپاییتر و آمریکاییتر جلوه نمودند.
با این وجود در عصر پهلوی دوم، سیاستهای فرهنگی و روشهای غیرمستقیم در مقابله با حجاب از قبیل ممنوعیت اخذ گواهینامه رانندگی و یا تحقیر و توهینهایی که از طریق دستگاههای فرهنگی، چون مطبوعات، سینما و تلویزیون صورت میگرفت، نتوانست اعتقاد و پایبندی زنان مسلمان و دختران جوان تحصیل کرده و دانشگاهی را نسبت به حجاب متزلزل کند (شجاعی زند، (۴) ۱۳۸۵).
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حجاب عفاف مدرنیته پهلوی پوشش بانوان بدون حجاب نوع پوشش مطرح شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۱۷۱۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/